تو دستاش میبینن بازم شده محشر
تو دستاش یه تیغی که هی میزنه سر
تو دستاش شده کنده قلعهی خیبر
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰
تو دستاش میبینن بازم شده محشر
تو دستاش یه تیغی که هی میزنه سر
تو دستاش شده کنده قلعهی خیبر
جانم رقیه مثل عموش بازم علم زد
جانم رقیه یک تنه به کاخ ستم زد
جانم رقیه باگریه هاش بین خرابه
جانم رقیه حماسه شام و رقم زد
همه دنیا یه طرف دین و دنیای منه رقیه
همیشه و هر کجا ذکر لبهای منه رقیه
آخرش سر میزارم جون میدم رو پاهای رقیه
قلب لیلا شیدای علی اکبر
قلب مجنون رسوای علی اکبر
هردوبین صحرای علی اکبر
محو قد رعنای علی اکبر
دلم افتاده به دامت ساقی
به خودت قسم میخوامت ساقی
میون کهکشونام وقتیکه
روی لب میفته نامت ساقی
لشکر ابن سعد ملعون کشته ابروان قاسم
قدرت مجتبی تماما میان ابروان قاسم
شمشیر میزند که با تدبیر میزند
یک ضربه دقیق و با تاثیر میزند